پرچمدار عشق

یا اباالفضل العباس

پرچمدار عشق

یا اباالفضل العباس

یا زهرا(س)

  

 

آنکه رست از جهان فدک چه کند؟
آنکه جست از جهت ، فلک چه کند؟
داستان فدک یا یک حقیقت تاریخى 
فدک ، سرزمین آبادى بود در نزدیک مدینه به فاصله 140 کیلومترى . فدک از اموال خالصه بود. زیرا فدک سرزمینى بود که هرگز به جنگ و غلبه فتح نگردید، بلکه هنگامى که خبر خیبریان به دهکده فدک رسید، همگى حاضر شدند که با پیامبر گرامى از در صلح وارد شوند و نیمى از اراضى فدک را در اختیار پیامبر (ص ) بگذارند و نیمى دیگر را به خود اختصاص ‍ دهند و در برابر آن در انجام مراسم مذهبى کاملا آزاد باشند و حکومت اسلامى امنیت منطقه آنان را حفظ کند.
مى گویند وقتى آیه (( (و آت ذالقربى حقه ...) )) نازل گردید، پیامبر گرامى فدک را به دختر گرامى خود فاطمه (ع ) بخشید. از مرگ پیامبر (ص ) ده روز نگذشته بود که به زهرا (ع ) خبر رسید که ماءموران خلیفه ، ابوبکر، کارگران او را از سرزمین فدک بیرون کرده و رشته کار را به دست گرفته اند. از این جهت فاطمه (ع ) با گروهى از زنان بنى هاشم به قصد باز گرفتن حق خویش ، پیش خلیفه رفت و گفتگوهایى بین دخت پیامبر و خلیفه انجام گرفت . دختر پیامبر (ص ) به ابوبکر مى گوید: چرا مرا از حق خویش ‍ بازداشتى و کارگرانم را بیرون کردى ؟ خلیفه مى گوید: من از پدرت شنیده ام که پیامبران از خود چیزى به ارث نمى گذارند. فاطمه (ع ) فرمود: فدک را پدرم در حال حیات به من بخشیده بود و من در زمان حیات پدرم مالک فدک بودم . خلیفه گفت : آیا براى این امر گواهانى هم دارى ؟ فاطمه (ع ) فرمود گواهان من عبارتند از على ، امّ ایمن و به عقیده بعضى امام حسن (ع ) و امام حسین (ع ) و همه گواهى دادند. سپس على (ع ) به ابوبکر گفت : هرگاه من مدعى مالى باشم که در دست مسلمانى است از چه کسى شاهد مى طلبى ؟ از من شاهد مى طلبى که مدعى هستم یا از شخص دیگرى که مال در اختیار و تصرف اوست ؟ خلیفه گفت : در این موقع من از تو گواهى مى طلبم . على (ع ) فرمود: مدتهاست که فدک در اختیار و تصرف ماست ، اکنون که مسلمانان مى گویند فدک از اموال عمومى است باید آنان شاهد بیاورند.(52)
خلیفه براى اینکه (فدک ) را از تصرف زهراى اطهر (ع ) خارج کند به حدیثى متوسل شد که خلاصه آن چنین است : (پیامبران چیزى از خود به ارث نمى گذارند و ترکه آنان پس از درگذشتشان صدقه مى باشد).
این حدیث را وقتى بر قرآن عرضه کنیم معلوم مى گردد که درست نیست و از جهت عقل هم صحیح نمى باشد که پیامبران براى فرزندان خود ارثى نگذارند همچنان که در سوره مریم (آیه 5 و 6) آمده است : (حضرت زکریا در مقام دعا یادآور مى شود: من از پسرعموها پس از درگذشت خویش ‍ مى ترسم زن من نازاست ، خداوندا مرا فرزندى عطا کن که از من و خاندان یعقوب ارث ببرد. پروردگارا او را پسندیده قرار بده ).
و نیز در سوره نمل آیه 16 خداوند مى فرماید: (( (و ورث سلیمان داود)، )) یعنى : سلیمان از داود ارث برد، خلیفه وقت بنا به تحریک اطرافیان مى خواست دختر پیامبر (ص ) و شوهرش على (ع ) از درآمد فدک بى نصیب باشند تا نتوانند صدقات را به مردم بینوا و دیگران بدهند و در نتیجه کسانى که به طمع مال دنیا به گرد آنها جمع شده اند پراکنده شوند. دیگر آنکه عده اى در زمان ابوبکر از پرداخت زکات خوددارى کردند و عایدات خزانه بیت المال روبه کاهش گذاشت . فدک سرزمینى آباد با نخلستانهاى فراوان بود که در سال نزدیک هفتاد هزار دینار عایدى داشت ؛ بدین جهت ابوبکر فدک را از دست دخت پیامبر (ص ) خارج کرد و بسیارى دیگر از خلفاى اموى و عباسى از او پیروى کردند. نخستین بار عمر بن عبدالعزیز (فدک ) را به اولاد زهرا (ع ) و بنى هاشم باز گردانید.
بارى ، وقتى خبر غصب فدک را براى فاطمه اطهر (ع ) آوردند خویشاوندان و نزدیکان خود را طلبید و در مسجد رسول خدا (ص ) آمد و در پشت پرده قرار گرفت . مهاجر و انصار وقتى ناله دردناک و آه سوزناک فاطمه را که از خالى بودن جاى پدر و ستم مسلمانان از نهادش برخاست شنیدند، بشدت گریستند. فاطمه اندکى صبر کرد تا سکوت حکمفرما شد آنگاه خطبه غرّایى ایراد فرمود.
در آغاز در ستایش و سپاس خداوند چنین گفت : (سپاس و ستایش ‍ پروردگارى را که دست بخشنده او از آستین آفرینش بیرون آمد و به مخلوقات جهان که در صحراى عدم بودند رنگ هستى بخشید. سپاس ‍ خداى را که ما بندگان را درس سپاسگزارى آموخت و شکرگزارى را وظیفه ما گردانید. او پروردگارى است که قبل از هر چیز بوده و پس از هر چیز خواهد بود). آنگاه فرمود: (این منم فاطمه دختر پیغمبر که بر یگانگى اللّه گواهى مى دهم و اعتراف مى کنم که محمّد، پدر من ، بنده و فرستاده اوست . شما اى گروه مهاجر و انصار با پیغمبر خود پیمان بستید که دین وى را با دستان خویش بگردانید و دنیاى بشریت را در گرد محور دین او گردش ‍ دهید).
آنگاه درباره اسلام و کتاب خدا و عترت پیامبر و بر پاى داشتن نماز و روزه و حج و جهاد سخن گفت و سپس فرمود:
(اى مردم مسلمان ! به شما سفارش شده است که ما را ترک نگویید و فرزندان پیغمبر خود را تنها نگذارید و عترت او را پاس دارید).
دیگر بار خود را معرفى کرد و فرمود: (... در برابر این قبر مقدس که ایستاده ام کسى را یاراى دروغ گفتن نیست . من سخنى به گزاف نمى گویم ... این پدر من است که اکنون در این مزار خفته ... پدرم محمّد (ص ) آمد و شما را در مدرسه فضیلت و اخلاق ، درس اخلاق و فضیلت داد و آیین انسانیت را به شما آموخت . این شما هستید که تا او جان به جانان تسلیم کرد به عهد قدیم و دوره جاهلیت برگشتید و سر ناسازگارى پیش گرفتید... و آهنگ نفاق و فراق پیش گرفته اید... گمان مى کنم شیطان به مغزهاى شما سلطه یافته و پاى بى پرواى شما را از راه به بیراهه کشانده است ). سپس کلماتى گفت که همچون پتک بر مغز غاصبان حقش فرود آمد. فرمود: (چه کسى گفته فاطمه از میراث پدر محروم است . آن کیست که حصار قانونى ارث را شکسته و آیات قرآنى را به هواى نفس خود تفسیر مى کند. اى مهاجر و انصار، من از گفتار این پیرمرد غرق حیرتم ابوبکر چنین فکر مى کند که خود مى تواند میراث ابوقحافه را در اختیار گیرد، امّا میراث محمّد بر فاطمه حرام است . کسى حق ندارد در برابر قرآن از پدرم حدیث نقل کند). آنگاه فاطمه زهرا (ع ) آیاتى از قرآن مجید تلاوت فرمود: از سوره نمل آیه (( (و ورث سلیمان داود) )) که قرآن از میراث خوارى سلیمان و میراث گذارى داود سخن مى گوید. سپس از سوره آل عمران گفتار زکریا و از سوره نساء دستور ارث را بر مهاجر و انصار فرو خواند و سپس فرمود:
(اى مهاجر و انصار با این آیات روشن چه مى گویید و چگونه مى خواهید یک قانون عمومى را به یک روایت فردى متزلزل سازید؟ چگونه مى خواهید فاطمه دختر محمّد را که جگر گوشه او و پرورش یافته اوست از میراث پدرش محروم سازید؟) و سپس روى به ابابکر کرد و با خشم و تندى فرمود: (من در روز رستاخیز گریبان تو را خواهم گرفت و حق پایمال شده امروز را از تو باز خواهم ستاند).
سپس روى به جوانان مدینه و بعد از آن روى به قبایل و انصار کرد و فرمود: (اى جوانان غیرتمند! اى یاران و یاوران فداکار اسلام ! این چه سستى و سهل انگارى است که پیش گرفته اید؟ اى گروه انصار چرا همچون یخ فسرده اید و خاموشید در حالى که مشتى ریاکار و ناسزاوار، حق مرا و یادگار پدرم را از کفم مى ربایند. شما که زر در کف و زور در بازو دارید چه شده است که از جاى نمى جنبید؟ کو آن بازوان کمانکش و کجاست آن مشتهاى کوه فرسا که به جنگ کفار مى رفتید؟ چه نیکو برخاستید و چه نکوهیده بر جاى نشستید و خاموش شدید؟). ابوبکر در برابر منطق کوبنده دخت پیامبر چاره اى جز تسلیم نداشت ولى بدخواهان نگذاشتند که حق به حق دار رسد و خلافت و ولایت در موضع اصلى خود قرار گیرد. سخنان آتشین زهرا (ع ) آن چنان تاءثیرى بر جاى گذاشت که بیم انقلاب و شورش ‍ همه قدرتمندان را دچار هراس بزرگى کرد. زهراى اطهر (ع ) سوگند خورد که دیگر با ابوبکر و عمر سخن نخواهد گفت . آنگاه روى از مردم به سوى قبر مطهر پدر بزرگوارش گردانید و خود را با حال پریشانى روى قبر پدر انداخت و فرمود: (پدرم آنها بر من ستم کردند بزودى در روز رستاخیز کیفر کردار خویش را خواهند گرفت . پدرم تا زنده ام بر تو مى گریم و چشم من از ریختن اشک باز نخواهد ایستاد...).
زنان بنى هاشم بسیار گریستند و دختر پیغمبر (ص ) را از قبر پدر کنار کشیدند و افتان و خیزان به خانه بردند.
همسر فاطمه زهرا (ع ) على مرتضى (ع ) نیز در این زمان تاریک که ابرهاى فتنه ، خورشید حقیقت را پوشانده بود، فاطمه (ع ) را به صبر و شکیبایى دعوت کرد و خود نیز - براى اینکه درخت نوپاى اسلام از ریشه نخشکد - 25 سال (خار در چشم و استخوان در گلو) صبر کرد.
فاطمه زهرا دخت گرامى پیامبر بر اثر مصائبى که (اگر بر روزهاى روشن مى ریخت آنها را به شبهاى تار مبدل مى کرد) کم کم ناتوان و ضعیف شد و به روایتى سوم ماه جمادى الاخره پس از 75 یا 95 روز بعد از وفات پدر بزرگوار خود چشم از جهان فرو بست .
فاطمه زهرا (ع ) به همسر گرامى اش وصیت کرد: جنازه ام را شبه بردارید و شب دفن کنید. و چنان کردند که فرموده بود، جانگدازتر از همه آنکه محل قبر دختر یگانه رسول اکرم (ص ) هنوز روشن نیست ، برخى آنرا در بقیع و بعضى در کنار قبر منور رسول اکرم (ص ) مى دانند.
على (ع ) با چشمانى اشکبار جنازه عزیز خود را در قبر پنهان کرد و آن را - پى آنکه علامتى بر روى آن نهد - از خاک بیاکند و این اشعار را با دیدگانى اشکبار و حالتى پریشان زمزمه کرد:
(( نفسى على زفراتها محبوسة
یا لیتها خرجت مع الزفرات
لا خیر بعدک فى الحیوة و انما
ابکى مخافة ان تطول حیاتى )) (53)

و دست فرزندان عزیز و یتیمان زهرا (ع ) حسن و حسین و زینب و امّ کلثوم را گرفت و به ماتمکده اى که جاى زهرا در آن خالى بود باز گشت .(54)

نظرات 15 + ارسال نظر
حسین شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:23 ق.ظ http://akherinmosafer.blogsky.com/

سلام
وبلاگ زیبایی دارید
فقط یه ذره مطالب طولانی اند و خواننده کم حوصله
من یه مطالبی در مورد حقیقت فدک نوشته ام
بد نیست یه سر بزنید شاید مورد استفاده قرار گیرد

خادم المهدی یکشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:06 ق.ظ http://montazaran.blogfa.com

سلام : خسته نباشین فرا رسیدن ایام شهادت فاطمه زهرا (س) را به شما و همه عاشقان و شیفتگان اهل بیت علیهم السلام تسلیت میگم

امان از جدایی !

امان از بغض های شبانه ی بقیع !


امان از بغض هایی که خاموش ست؛

امان از داغی که در دل زینب (س) است چگونه سر به شانه ی تنهایی نگذارد کسی که از هستی خویش جدا شده است؟!

اگر براى فضیلت زهرا چیزى جز سوره کوثر نبود، زهرا را بس بود که بگوید نزد خداوند افضل و برتر از همه جهانیانم. انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر ان شانئک هو الابتر.
با فضائل الزهراء به روزم و منتظر حضور پر مهرتون هستم
منتظران

خاطره یکشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:47 ب.ظ http://www.reminis.persianblog.com

سلام
می شه یه ادم خیر به من یاد بده چه جوری باید تو وبم عکس بذارم.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مرسی مرسی بلزم مرسی

کورش(k2-4u) دوشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:39 ق.ظ http://k2-4u.com

سلام وبلاگ زیبایی داری به من هم سر بزن
تک تولز یک دشمن سر سخت برای پسورد سندر ها
https://shabgard.org/forums/showthread.php?t=11731
http://takfanar.persiangig.com/Cracked/myf/zip/help%20Tak%20Tools%202%20Beta.GIF
http://takfanar.persiangig.com/Cracked/myf/zip/Tak%20Tools%202%20Beta.zip Send to all Plz

مونس جان دوشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:18 ب.ظ http://hessegharibanee.blogfa.com/

سلام
وب شما هم زیباست
ممنون از این که به من سر زدید
وقتی آپ کردید به من هم خبر بدید

مونس جان دوشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:25 ب.ظ

در ضمن با اجازه شما من لینکتون کردم.

محمد سه‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:59 ق.ظ http://beyt-alza.blogfa.com

سلام خسته نباشید.

وب زیبای داری موفق باشی

حبیب چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:52 ق.ظ http://nasimeshomal.blogsky.com/

سلام
مطلبت تازه و خوب بود
خودت هم خوبی اما.......
یه کم ....
کم معرفتی!!
بابا سر بزن خوشحالمون کن
یاعلی

مرتضی چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 04:46 ب.ظ http://ahlebait.blogsky.com

به نام خدا
سلام
آپ کردم و واقا به نظر شما احتیاج ئارم اگه امکان داره بیایید و نظر بدید
با تشکر

برای تعجیل در فرج و شادی قلب امام زمان (عج) ۳ صلوات

عشاق الحسین پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 03:09 ق.ظ http://shoreoshagh.persianblog.com

به مناسبت ایام ولادت سر عالم امکان http://shoreoshagh.persianblog.com

نیکو شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:12 ب.ظ http://nasimeshomal.blogsky.com

ای که ره بستی میان کوچه هابرفاطمه
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود

عروس مرده یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:21 ب.ظ http://dead-bride.blogsky.com

شیطان رجیم بدجوری خرخره م رو گرفته. انقد که بهم اجازه نمی ده حتی مطلبت رو بخونم. با این که مطلبت همون چیزی هست که خیلی وقته دلم می خواسته بدونم. برام دعا کن. برای خرخره م. برای بازگشت خداوند دعا کن.

سعید پنج‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 03:46 ق.ظ http://ma-ra-bass.blogsky.com/

سلام
ببخشید که به شما دیر سر زدم
شما که زیبا و بامسمی در مدح اهل بیت می نگارید انشاالله که در پناه اهل بیت عصمت و طهارت موفق و موعید باشید و همراه در خدمت اسلام و مسلمین قلم بنگارید .
التماس دعا

مونس جان جمعه 15 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:22 ق.ظ http://hessegharibanee.blogfa.com/

سلام
من آپ کردم خوشحال می شم به من هم سر بزنید.

منت جمعه 15 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:29 ق.ظ

سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد