پرچمدار عشق

یا اباالفضل العباس

پرچمدار عشق

یا اباالفضل العباس

یا بنت الحسین


پلکی مزن که چشم ترت درد می کند

پر وا مکن که بال و پرت درد می کند

‏آن تن که بود خسته این راه درد داشت
‏حتما که قلب خسته ترت درد می کند

‏می دانم این که بعد تماشای اکبرت
‏زخمی که بود بر جگرت درد می کند

‏با من بگو که داغ برادر چه کار کرد
‏آیا هنوز هم کمرت درد می کند؟

‏مانند چوب خواهش بوسه نمی کنم
‏آخر لبان خشک و ترت درد میکند

لب های تو کبود تر از روی مادر است
‏یعنی که سینه پدرت درد می کند

میخواستم که تنگ در آغوش گیرمت
یادم نبوت زخم سرت درد می کند

با سر چرا به دیدن این دختر آمدی؟
‏پای تو مثل همسفرت درد می کند؟

کمتر به اسب نیزه سوار و پیاده شو!
‏از هجمه های سنگ سرت درد می کند

شعر از جواد محمد زمانی