پرچمدار عشق

یا اباالفضل العباس

پرچمدار عشق

یا اباالفضل العباس

مناظرات امام سجّاد (ع) / مناظره با پیرمرد شامى»
مناظره امام سجّاد (علیه السّلام) با پیرمرد شامى
هنگامى که در ماجراى کربلا، امام سجّاد - علیه السّلام - را با همراهانش به صورت اسیر، وارد دمشق کردند، پیرمردى از اهالى شام نزدیک امام سجّاد - علیه السّلام - و همراهانش آمد و گفت: «حمد و سپاس خداى را که شما را کشت و شهرهاى شما را از مردان شما آسوده کرد، و امیر مؤمنان (یزید) را بر شما مسلّط نمود».
امام سجّاد - علیه السّلام - با آن پیرمرد که از مسلمانان ناآگاه بود، چنین مناظره کرد:
امام: اى پیرمرد آیا قرآن خوانده‏اى؟
پیرمرد: آرى.
امام: آیا معنى این آیه را به خوبى فهمیده‏اى که خداوند مىفرماید: «قُل لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجراً اِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُربى»: «بگو من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم در خواست نمىکنم، جز دوست داشتن خویشانم»(1).
پیرمرد: آرى این آیه را خوانده‏ام.
امام: خویشاوندان پیامبر - صلّى الله علیه و آله - در این آیه، ما هستیم. اى پیرمرد!
آیا این آیه را خوانده‏اى که در سوره اسراء آمده است: «وَآتِ ذَالْقُربى حَقَّهُ» : «و حق نزدیکان را بپردازد»(2).
پیرمرد: آرى خوانده‏ام.
امام: خویشان و نزدیکان پیامبر - صلّى الله علیه و آله - در این آیه، ما هستیم. اى پیرمرد! آیا این آیه را خوانده‏اى: «وَاعْلَمُوا اَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیء فَاِنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُربى» : «و بدانید هرگونه غنیمتى به شما رسد، خمس آن براى خدا و براى پیامبر - صلّى الله علیه و آله - و براى خویشاوندان نزدیک و ...
است»(3).
پیرمرد: آرى خوانده‏ام.
امام: خویشان پیامبر - صلّى الله علیه و آله - در این آیه، ما هستیم. اى پیر مرد! آیا این آیه را خوانده‏اى: «اِنَّما یُریُد اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیطَهِّرکُمْ تَطْهیِراً» : «خداوند فقط مىخواهد، هرگونه پلیدى را از شما خاندان دور کند، و کاملاً شما را پاک سازد»(4).
پیرمرد: آرى خوانده‏ام.
امام: ما هستیم آن خاندانى که خداوند این آیه (آیه تطهیر) را در خصوص ما نازل کرد.
در این هنگام پیرمرد، ساکت شد و حقیقت را دریافت و آثار پشیمانى از آنچه گفته بود در چهره‏اش آشکار شد، و پس از لحظه‏اى به امام سجّاد - علیه السّلام - گفت: «تو را به خدا آیا شما همانید که گفتى؟»
امام: «سوگند به خدا، و به حقّ جدّم رسول خدا - صلّى الله علیه و آله - ما همان خاندان هستیم».
پیرمرد، با شنیدن این جمله، منقلب شد و گریه کرد و دست به آسمان بلند نموده و گفت: «خدایا ما از دشمنان جنّى و انسى آل محمّد بیزار هستیم» آنگاه در محضر امام سجّاد - علیه السّلام - توبه کرد.
ماجراى توبه این پیرمرد، به گوش یزید رسید، یزید دستور اعدام او را داد، آن پیر راه یافته را به شهادت رساندند.(5)
------------------------------
1) سوره شورى آیه 23
2) سوره اسراء آیه 26
3) سوره انفال آیه 41
4) سوره احزاب آیه 33
5) لهوف سیّد بن طاووس، 177 و .178

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد