پرچمدار عشق

یا اباالفضل العباس

پرچمدار عشق

یا اباالفضل العباس

زهرا کلمه نیست...

زهرا کلمه نسیت...

 

رد پای نور را گرفته اند !نه دور نرویم او همین جاست. صدای دیدار را نمی شنوید؟!زهرا

 

لیله القدرانسان کامل است :منزل قران و روح منزل فرشته های قدر با سلام و برکت تا طلوع

 

بامداد نور. برای بیان بهشت پهنه لفظ تنگ است ! عشق را نمی شود فهماند:زندگی زهرا تاریخ فشرده تقدیر ادمی است!

 

تکلیف انسان در این همه راه چیست؟!

 

حسین هفتاد و دو بار حرف خویش را از سر گرفت که شاید به این خاک

 

سرگردان بفهماند که :چگونه باید ادم شد!فرصت خاک تمام می شود.

 

ادم وقتی بهشت را طلب نکند قطعا به وی جهنم خواهند داد !

 

زهرا کلمه نیست بهشت است. خانه دوست کجاست؟!

 

اهالی قبیله تردید هیچ وقت به جوابی روشن نخواهند رسید.

 

در لحظه های جدا شده از تاریخ- گسسته از ماضی و مستقبل –

 

به دنبال خانه زهرا باید گشت. جغرافیا در این مقام راه ندارد !

 

کاخ سبز و سرخ و سپید گیرم که بکوشد و بتواند که جغرافیای

 

چشم ها را انباشته سازد اما مگر می تواند جای دل نشینی کوخ

 

زهرا را نیز بگیرد؟!از این کوخ کارها بر می اید که از دست هیچ

 

کاخی ساخته نیست:کوخی که دنیا را زیر پا می گذارد و کاخی که دنیا را

 

سر خویش می سازد کوخی که دنیا را کوچک می کند و کاخی که حتی یک

 

محدود کوچک دنیا نیز برایش بزرگ است کوخی که دنیا را در مشت دارد

 

و کاخی که زبونانه-چونان یک مگس-در مشت دنیا اسیر است !

 

این طبیعت کاخ است که از سایه کوخ نیز بترسد.کاخ هر قدر هم که

 

خود را بگیرد-وقتش که برسد عین موش در هزار پستوی سوراخ های

 

کوخ خود را قایم میکند!کوزه ای گلین که تکلیف تشنگی ادم را-ساده و

 

خودمانی و زلال-روشن می سازد.از هزاران بار مرداب-که دریاست که

 

اندیسه های کولاک را بر دوش کشدو نه جویبار که به درد تشنه های

 

از راه مانده بخورد-بر دوش کشد و نه جویبار که به درد تشنه های از

 

راه مانده بخورد-فراتر است...

 

وگلیم پاره ای که زیر پای ارزش ها گسترده می شود. بر هزاران بار

 

فرش اشرافیت بی خاصیت-که تنها بی خیالی ها را مفروش می سا زد –

 

شرافت دارد!...

 

بیاید به جای تجلیل به تحلیل بنشینیم.

 

به جای تعیین طول و عرض جغرافیایی به تبیین ارزشها و اصالت ها

 

بپردازیم:درد را وزن کنیم روشنایی را بچشیم و نور را بچینیم!

 

بزرگی را در بزرگواری و کرامت بنگریم نه درحجم های به

 

ظاهر درشت و مشبک!وقتی که محل سکونت بی خیالی و بی

 

غیرتی و فساد در کاخ های درشت بی درد است هیچ چاره نیست:

 

برای معماری خانه های سالم و صالح حتما دست به مهندسی غیرت

 

و ایمان و تقدیر باید شد!چرا یک خانه کوچک گلی-که گاه حتی تا سه

 

شبانه روز اب و نان نیز ندارد – می ماند و معیار می شود؟!

 

راز ماندن در چیست؟!

 

روزگار برای انها که سر بر سر شانه حق قرار و آرام دارند هیچ وقت

 

دشوار نیست !

 

معجزه زهرا نهان ماندن اوست:بی محلی به قدر ناشناختن!...

 

وقتی دل برای نیو شیدن نباشد از تلف کردن زبان و کلام و فرصت و

 

نگاه چه حاصل؟!... کوثر کوچکترین سوره ی قران است. خداوند

 

یکبار – و تنها یکبار – در سراسر قران گفت ( اعطینا ) و ان هم

 

در همین کوچکترین سوره !خیرالکلام ما قل و دل . کوچک زیباست.

 

لهجه اب از زبان زهرا – بانوی آب شنیدنی تر است و تلفظ نور از

 

نگاه تازه او دیدنی تر تا او را داریم .

 

تنهای آب معنا ندارد .

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
مجتبی دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:13 ق.ظ

خیلی قشنگ مینویسیییییییییییییییییییی
ادامه بده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد